دوباره سالگرد محمد
همیشه تو مرا شرمنده می کنی
همیشه سنگ تمام می گذاری برای من ..
چه خواب باشم چه بیدار تو مرا بیدارتر می کنی
خواب می بینم که تو اینجایی ...
راستی من خواب تو را می بینم یا توخواب مرا ؟
راستی اگر تو زنده ای یعنی ما مرده ایم دیگر ...
آری من و همه ی ما مرده ایم و هر سال برای زنده تر بودن تو سالگرد میگیریم ،برای اینکه دستمان به تو نمی رسد اشک می ریزیم و برای اینکه هنوز هم لیاقت تو را نداریم غصه می خوریم.
راستی محمد "عند ربهم "که هستی هوای ما را هم داشته باش !

هوای من و محمدت را که این روزها "محمدم "شده است .
نمی دانم خواب می بینم که تو اینجایی یا تو خواب من و محمد را می بینی!؟!
به هرحال تو اینجایی ...
نشسته ای کنار محمد روی زمین ،دست میکشی روی سرش ،او را می بوسی ،و تمام نگاه مهربانت را به او هدیه می دهی
و من برای اولین بار به محمد که همه ی نگاه تو را سهم خودش کرده حسودی نمی کنم
و محمد باور کن راضی بودم که باشی و فقط برای محمد باشی
نه برای من باشی و نه برای هیچ کس دیگری...
فقط برای محمد ...
فقط برای محمد...
*
کوتاه به قلم خودم و از زبان همسر صبور شهید محمد عاشوری
بی تو بودن سخت است تو که مردی میفهمی ولی این روزگار نا مرد ،نه
مهندس پاسدار شهید محمد عاشوری متولد 17 اسفند 58 و فارغ التحصیل رشته مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و از فعالان بسيج دانشجويي بود. او پس از فراغت از تحصيل به دليل علاقه وافرش به خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جذب اين نهاد شد و در بخش تحقيقات علمي ـ نظامي آغاز به كار كرد. شهيد محمد عاشوري همچنين در ايام اعزام كاروانهاي راهيان نور به مناطق عملياتي دفاع مقدس به عنوان راوي، نسل جوان را با رشادتهاي رزمندگان اسلام آشنا مي كرد. وی در تاریخ 19 اردیبهشت سال 86 در حال ماموریت به شهادت می رسد