باز هم از تو می گوییم...
هرسالی که می رسد زمانمان به همین حوالی اردیبهشت ماه ...عطری می آیداز بهشتی که در آن" ِعندَ رَبهم یُرزَقون" شده ای و می گذرد از مشاممان که در این وانفسای روزگار نفسی تازه کنیم و برای حالی که تو داری نفس نفس بزنیم .... و جمع شویم دور هم و هق هق گریه مان برسد به گوش چون تو یی که : ...."ماندیم و شما بال گشودید از این شهر "
راستی همین روز هایی که دنیایمان دیگر تو را ندارد...عجیب دل تنگ می شوند قناری هایی که روزی عاشقانه برای هم می خواندند...حتی ابرها هم به حال ما بیشتر گریه می کنند...حتی بادها هم بیشتر مشوش می شوند ...حتی درختان هم زودتر زرد می شوند...
راستی محمّد !... همه ی این ها به یک نیم نگاه ِ چون تویی می شود جنت گسترده ی زمین ...
راستی اگر این دنیایمان به یک نیم نگاه هم نمی ارزد بیا مردانگی کن و برای آن دنیایمان دستی بگیر...
+ نوشته شده در سه شنبه دهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت توسط رهسپار ولایت تا شهادت
|
مهندس پاسدار شهید محمد عاشوری متولد 17 اسفند 58 و فارغ التحصیل رشته مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و از فعالان بسيج دانشجويي بود. او پس از فراغت از تحصيل به دليل علاقه وافرش به خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جذب اين نهاد شد و در بخش تحقيقات علمي ـ نظامي آغاز به كار كرد. شهيد محمد عاشوري همچنين در ايام اعزام كاروانهاي راهيان نور به مناطق عملياتي دفاع مقدس به عنوان راوي، نسل جوان را با رشادتهاي رزمندگان اسلام آشنا مي كرد. وی در تاریخ 19 اردیبهشت سال 86 در حال ماموریت به شهادت می رسد